اشعار آئینی
مجنون منتظر
امیری حسین(علیه السلام) ونعم الامیر
شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 11:19 ::  نويسنده : مهدی

ساحل چشم من از شوق به دريا زده است!
چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است!

جمعه را سرمه كشيديم ،  مگر برگردي!
با همان سيصد و فرسنگ نفر برگردي!

زندگي نيست ،ممات است تو را كم دارد!
ديدنت  ارزش  آواره شدن  هم  دارد!

از دل  تنگ  من ، آيا خبري هم داري؟
آشنا ،پشت سرت مختصري هم داري؟

منتي بر سر ما هم بگذاري ، بد نيست!
آه ،كم چشم به راهم بگذاري ،بد نيست!

نكند منتظر مردن مايي ، آقا؟
منتظرهات بميرند، ميايي آقا ؟

به نظر ميرسد  اين فاصله ها  كم شدني ست!
غير ممكن تر از اين خواسته ها هم شدني ست!

دارد از جاده صداي جرسي مي آيد!
مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد!

منجي ما به خداوند ، قسم  آمدني ست!
يوسف گم شده ي اهل حرم آمدني ست!

شاعر: صابر خراسانی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

سالها منتظر سیصدو اندی مرد است...آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجنون منتظر و آدرس majnoon2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 29282
تعداد مطالب : 34
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1